همسریابی
جامعه شناسان دو دسته از جوامع را از یکدیگر متمایز میکنند: جوامع جمعگرا و جوامع فردگرا. در جوامع جمعگرا، والدین و بزرگترهای خانواده معمولا نقش عمدهای در عملیات همسریابی و همسرگزینی برای فرزندان ایفا میکنند و چه بسا به خواستهها و علایق جوانانی که میخواهند ازدواج کنند، چندان توجهی نمیشود. در این گونه جوامع ازدواج در واقع، معاملهای بین دو گروه خویشاوندی است و در نتیجه مسئله عشق متقابل زوج جوان در ازدواج چندان مطرح نیست و تنها پس از ازدواج است که زوجها میتوانند به همدیگر علاقهمند و یا احتمالا از یکدیگر متنفر شوند. وقتی والدین عروس خود را انتخاب میکنند، بر ویژگیهایی مانند خلق و خو، فرمانبرداری، مهارتهای خانگی، تدّین و ظاهر فیزیکی او تأکید میکنند. خانواده دختر نیز برای پذیرش پیشنهاد خواستگاری، جایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده داماد، سطح تحصیلات مرد جوان و توانایی او در کسب درآمد را در نظر میگیرند. جوامع فردگرا که ملل غربی نمونههای بارز آنها به شمار میآیند، الگوی دیگری از همسرگزینی را به نمایش میگذارند. از ویژگیهای اصلی این الگو، کاهش چشمگیر نقش نظارتی و تصمیمگیری والدین و افزایش استقلال جوانان در همسریابی است. ویژگی دیگر این الگو غربی آن است که همسرگزینی و ازدواج در نگرش عمومی جامعه برپایه «عشق رومانتیک» استوار گردیده است. تردیدی نیست که شیفتگیهای عاشقانه در همه جوامع و در طول تاریخ وجود داشته است، ولی معمولا حالت موردی و استثنایی داشته، در اغلب ازدواجها نقش اساسی بازی نمیکرده است. در مقابل، از آنجا که در جوامع غربی، عشق به عنوان پیش شرط ازدواج، جنبه عمومی یافته و شکل خاص و معنای فرهنگی ویژهای کسب کرده است، میتوان عشق رومانتیک را پدیدهای جدید به شمار آورد. در بسیاری از جوامع در حال توسعه، از جمله جوامع اسلامی معاصر که زندگی شهری و صنعتی چهره اجتماع و بخشی از هنجارهای سنتی را دگرگون کرده است، شکل گیری الگویی برگرفته از سنت و تجدد را در امر انتخاب همسر شاهد هستیم. در این جوامع، ضمن آنکه جوانان در همسرگزینی نقشی فعال برعهده گرفتهاند، والدین نیز در آن سهم ویژه ای دارند. در بسیاری از موارد، آشنایی اولیه و دلبستگی جوانان به یکدیگر در محیط اجتماعی از قبیل محل کار، محل تحصیل و غیره صورت میگیرد. در مرحله بعد، پسر والدین خویش را در جریان قرار میدهد و آنان نیز مورد را بررسی میکنند و اگر دختر و خانوادهاش را پسندیدند به خواستگاری اقدام مینمایند؛ در غیر این صورت میکوشند از طریق نصیحت و ارشاد پسر را از تصمیم خود منصرف سازند. با توجه به ارزشهای دینی و فرهنگی جمعگرایانه در این گونه جوامع که فرزندان را موظف به پیروی از دستورهای والدین میکنند، مخالفت با نظر آنان میتواند پیامدهای روانی و اجتماعی ناخوشایندی را برای فرزندان به دنبال داشته باشد. ازدواج اینترنتی: یکی از ازدواج¬های مرسوم در دوران معاصر که به عصر ارتباطات و تکنولوژی شهرت یافته است، ازدواج اینترنتی است بدین صورت که فرآیند همسرگزینی در فضای مجازی و اینترنتی انجام می¬گیرد. مفهوم ازدواج اینترنتی (E Marriage) مفهوم جدیدی است كه از دهه نود، وارد ادبیات عام آی تی شد و در حقیقت به ازدواجی اشاره می¬كند كه زن و مرد با استفاده از قابلیت-های موجود در رسانه مالتی مدیای وب، یکدیگر را شناخته و پس از تبادل اطلاعات متنی، صوتی و تصویری با یكدیگر، زمینه برای برقراری یك آشنایی در محیطی غیرمجازی برای آنها فراهم می¬شود و در نهایت امر، در صورت رضایت طرفین تصمیم به ازدواج گرفته می¬شود. این شیوه جدید که بر اساس فرهنگ غرب پایه ریزی شده، گستردگی و فراگیری آن، هر روز در سایت¬های معتبر و حتی خبری اینترنت تبلیغ و ستایش میشود با وجودی که این شیوه مشکلات فراوانی برای نسل جدید و خانواده¬های آنها به وجود می¬آورد. در این فضا مشکلاتی نظیر نبود حس فیزیكی و شناخت حداقل كاربران از یكدیگر، بی¬اعتمادی، غیر قابل پیشبینی بودن جوانان و نامتناسب بودن برخوردها با نظام ارزشی امری معمول خواهد شد. یکی دیگر از مشکلات رواج این شیوه نقض حقوق كاربران مونث است. انتقال ناخواسته تصاویر و متون مختلف، هك سیستم كامپیوتری كاربران زن و تشویش و مخاطراتی كه برخی از كاربران ناقض حقوق سایبر، برای این دسته از userها به وجود می¬آ¬وردند، از نمونه¬های چنین مشکلاتی در سایه تمایلات ازدواج اینترنتی تلقی می¬شود. اما با وجود این مشکلات آیا می¬توان به طورکلی آشنایی و ازدواج و تبادل اطلاعات را بدین شیوه رد یا منع نمود؟ شاید عنوان شود که این تبادل اطلاعات توسط افراد یا برخی مراکز رسمی و غیررسمی که بانک اطلاعات الکترونیکی همسریابی را برای علاقهمندان فراهم کرده¬اند، به نوعی واسطهگری در ازدواج است که در اسلام نیز برای سهولت امر ازدواج بر آن تأکید شده و باعث افزایش آمار ازدواج می¬شود. در پاسخ می¬توان گفت که آیا می¬توان سیستمی سالم و دور از هیجانات کاذب و ابتذال در فضای مجازی طراحی کرد که امکان هر گونه سوء استفاده از افراد مختلف را از بین ببرد یا برای استفاده از آن شاخص-هایی مانند سلامت روان و حداقل سنی مشخص کرد تا از مشکلات احتمالی کاسته شود؟ باید پذیرفت که استفاده از این شیوه، مسائلی را به فرهنگ و باورهای ملی و بومی ما تحمیل میكند كه تقابل غیرهوشمندانه، آسیبهای فراوانی را به امنیت اجتماعی و فكری جوانان ما خواهد زد .البته شاید بتوان از این شیوه به عنوان بستری برای آشنایی و دادن اطلاعات حداقلی استفاده نمود، اما باید دقت داشت که افراد نباید بر روی این اطلاعات محدود تکیه کنند و باید بر روی آن به تحقیق بپردازند و لازم است، این فرآیند با نظارت والدین صورت گیرد و امکان ارزیابی و شناخت افراد در ابعاد مختلف فراهم باشد و حکم نهایی ازدواج، در رفتارها و اعتقادات فارغ از محیط مجازی (سنتی) تعریف و تبیین شود.
در دیدگاه اسلام، آزادی جوانان در انتخاب همسر مورد تأکید قرار گرفته، از روایات متعدد به روشنی استفاده میشود که اسلام این آزادی را برای جوانان-خواه پسر و خواه دختر-به رسمیت شناخته است؛ برای نمونه براساس یکی از روایات، شخصی به امام جعفر صادق(ع) عرض میکند: قصد دارم با زنی ازدواج کنم، اما پدر و مادرم مایلاند زنی دیگر را به همسری من درآورند. حضرت به وی می فرماید: «با زنی که خودت دوست داری ازدواج کن و آن که پدر و مادرت به او تمایل دارند، رها ساز!»(1) البته در خصوص دختر باکره به دلیل وجود برخی روایات معارض، بسیاری از فقها محدودیت قائل شده و ازدواج او را به رضایت پدر مشروط دانسته اند، ولی به هر تقدیر خواه این شرط را الزامی بدانیم و یا نه برای آن جنبه رجحان و اولویت قائل شویم، بی تردید برای حفظ سلامت عمومی جامعه، برخی محدودیتها را در تعامل اجتماعی زنان و مردان ایجاد میکند که این امر میتواند امکان آشنایی متقابل پیش از ازدواج را کاهش دهد. با توجه به این امر و با در نظر گرفتن این واقعیت که جوانان به سبب غلبه احساسات و شیفتگی نسبت به طرف مقابل، غالبا توان ارزیابی صحیح و واقعبینانه را در این خصوص از دست میدهند، اسلام کوشیده است از راه مشارکت دادن خویشاوندان در همسرگزینی این نقصها را تا حدی جبران کند. اهتمام بیشتر اسلام در مورد دختران باکره نیز به دلیل آسیب پذیری بیشتر آنان در برابر حوادث و مشکلات احتمالی است.
پیشنهاد ازدواج
یکی از واقعیتهای مربوط به همسرگزینی که شاید گستره آن همه جوامع گذشته و حال را در بر بگیرد، این است که پیشنهاد ازدواج اغلب از سوی مرد صورت میگیرد. منشأ این امر چیست؟ در پاسخ به این پرسش استاد مطهری چنین اظهار میکند:
اینکه از قدیم الایام مردان به خواستگاری زنان میرفتهاند، از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه خلقت است که در غریزه مرد، نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. ضعف جسمانی زن را در مقابل نیروی جسمانی مرد، با این وسیله جبران کرده است. خلاف حیثیت زن است که به دنبال مرد بدود. برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری خواستگاری کند تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند، اما زنی که میخواهد محبوب و معشوق باشد و از قلب مرد سردرآورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً از او جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.(2)
شایان ذکر است که در متون دینی اسلام توصیه صریح و اکیدی در مورد این رسم وارد نشده است، همانگونه که نسبت به زنان پیشنهاد دهنده ازدواج، نکوهشی صورت نگرفته است. در عین حال سیره بزرگان دین از تأیید رسم مزبور به عنوان یک اولویت حکایت دارد.
عقد ازدواج
عرف، قانون و دین سه منبع مشروعیت روابط زناشوییاند. تقریبا در همه جوامع، دین و عرف با مراسم و تشریفات خاص خود در امر ازدواج دخالت میکنند و بدون آن دو، ازدواج معنا و اعتبار خود را از دست میدهد. در جوامع معاصر افزون بر عرف و دین، قانون نیز در امر ازواج دخالت میکند؛ در نتیجه افزون بر اجرای عقد شرعی، این ازدواج باید در دفتر رسمی ازدواج نیز ثبت شود و سند یا قباله ازدواج، برای زن و شوهر صادر گردد. البته در جوامع دینی این سند تنها مدرک رسمیت ازدواج است، نه عامل مشروعیت آن و از این رو تنها جنبه مدنی دارد نه شرعی؛ به همین دلیل گاهی به ویژه در مناطق روستایی، پسر و دختر قبل از رسیدن به سنّ قانونی، از راه شرعی ازدواج میکنند و پس از مدتی ازدواج آنان به صورت قانونی درآمده و رسمی میشود.
نکتهای که مناسب است به آن توجه شود، به دوره عقد، یعنی رسم ایجاد فاصله زمانی بین عقد و عروسی است. در روایات اسلامی توصیه خاصی به فاصله گذاری میان عقد و عروسی به چشم نمیخورد؛ اما به نظر میرسد در اوضاع و شرایط کنونی چندین عامل باعث اهمیت یافتن دوره عقد گردیدهاند. از یکسو با توجه به مشکلات اقتصادی جوامع اسلامی که عموما در ردیف کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه قرار دارند، در صد بالایی از زوجهای جوان تا مدتی آمادگی لازم برای برگزاری جشن عروسی و آغاز زندگی جدید را ندارند؛ از این رو آنان با اجرای عقد ازدواج که هزینه کمتری دارد به حکم شرع، قانون و عرف، همسر یکدیگر شده، ضمن آنکه از دغدغه جستجوی همسر مناسب و از فشارها و هیجانات جنسی آزاردهنده رهایی مییابند، فرصتی برای تدارک مراسم عروسی و تهیه منزل و وسایل مورد نیاز زندگی آینده خود به دست میآورند. همچنین دوره عقد به دورهای برای افزایش شناخت دو زوج از ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی یکدیگر تبدیل شده است.
جشن عروسی
اهمیت جشن عروسی در کارکردهای اجتماعی آن ریشه دارد و تأکید بر اهمیت ازدواج به عنوان نقطه عطفی در زندگی زوج جوان، تحکیم نسبی پیوند ازدواج، فراهم کردن زمینه ابراز شادی، تقویت پیوندهای دوستی و خویشاوندی و اعلان عمومی ازدواج به منظور زدودن هرگونه شائبه عدم مشروعیت، از مهمترین کارکردهای آن هستند. در اسلام نیز این کارکردها به ویژه کارکرد اخیر مورد توجه خاص بوده، در این راستا به رسمهایی مانند اطعام عمومی توصیه شده است.(3)
مهریه و جهیزیه
در بسیاری از فرهنگها، پیوند ازدواج، سیستمی از مبادله اموال و کالاها را نیز به همراه دارد. مهریه که بیشتر در فرهنگهای شرقی مانند چین، ژاپن، جوامع اسلامی و بسیاری از ملل آفریقایی رواج دارد، مبلغی است که داماد در هنگام ازدواج به عروس یا خانوادهاش می پردازد، یا برعهده میگیرد که زمانی دیگر بپردازد. در دوران باستان در برخی جوامع، رسم مهریه به صورت کار و خدمت داماد برای خانواده عروس در طی یک مدت معین اعمال میشده است. در داستان ازدواج حضرت موسی(ع) با دختر حضرت شعیب(ع) که در قرآن کریم آن را نقل کرده به همین مطلب اشاره شده است.(4)
ویژگی نظام حقوقی اسلام در مقایسه با دیگر نظامهای حقوقی آن است که ضمن پذیرش رسم مهریه، عروس را مالک بیقید و شرط مبلغ مذکور میداند و برای خانواده عروس سهمی در مهریه قائل نیستند، هرچند در خانوادههای بی بضاعت عملا پدر عروس سهم بیشتری از مهریه را به خود اختصاص میداده است. همچنین برخلاف سنت رایج بعضی جوامع آفریقایی که خانواده عروس را ملزم میساخت در صورت ادامه ندادن دختر به زندگی با شوهر، مهریه را به شوهر مسترد نمایند، در نظام اسلامی تملک مهریه توسط زن قطعی تلقی میشود و طلاق یا مرگ شوهر تأثیری در این جهت ندارد.
رسم جهزیه نیز مانند مهریه در بسیاری از جوامع رواج داشته و دارد. جهزیه مبلغی پول، دارایی و کالا، به ویژه لوازم خانگی است که خانواده عروس به همراه وی به خانه داماد میفرستند. در اینجا نیز در مورد دریافت کننده جهیزه، گاه با تفاوتهای فرهنگی روبرو هستیم. درحالی که در بیشتر فرهنگها، جهیزیه به طور مستقیم در اختیار عروس و داماد قرار میگیرد، در برخی از مناطق روستایی اروپا، جهیزیه در اختیار پدر داماد قرار میگرفت و او نیز متقابلا بخشی از زمین خود را در اختیار پسر و عروسش قرار میداد؛ اما خود جهیزیه معمولا برای ازدواج خواهر داماد مورد استفاده قرار میگرفت.
از دیدگاه اسلام رسم جهیزیه تا آنجا که صرفا برای تقویت بنیه اقتصادی خانواده تازه تأسیس به کار رود، مورد تأیید است، ولی متأسفانه این رسم و رسم مهریه، مانند بسیاری از رسوم دیگر، به مرور زمان فلسفه خود را تا حدودی از دست داده است و رسمهای نادرستی مانند گرفتن شیربها از داماد توسط خانواده عروس نیز گاه مزید بر علت میشوند. امروزه مهریه و جهیزیه سنگین و دیگر هزینههای مربوط، در تعدادی از کشورها و از جمله ایران، به یکی از موانع ازدواج و عاملی برای بالا رفتن سنّ ازدواج مبدّل شدهاند.
الگوهای خانواده
لوی(Lowie): «خانواده از گروهی از اشخاص تشکیل میشود که براساس ازدواج پدید میآید».
دیویس(K. Davis): «خانواده از گروهی از افراد تشکیل میشود که روابطشان با یکدیگر بر پایه خویشاوندی همخونی است».
مک آیور(Mac Iver): «خانواده گروهی است که دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخصی است که به تولید مثل و پرورش فرزندان منتهی میشود.»
مورداک(G. Murdock): «خانواده گروهی اجتماعی است با اقامتگاه مشترک، همکاری اقتصادی و تولید مثل».
برگس و لاک(Burges-Locke): «خانواده به گروهی از اشخاص گفته میشود که به واسطه روابط زناشویی، خونی یا فرزند خواندگی با یکدیگر اتحاد یافتهاند و یک خانوار را به وجود آوردهاند؛ در قالب نقشهای اجتماعی خاص شوهر و زن، پدر و مادر، برادر و خواهر با یکدیگر کنش و ارتباط متقابل دارند و خرده فرهنگ مشترکی را ایجاد میکنند».
خانواده هستهای(nuclear family) و گسترده(extended family)
خانواده هستهای خانوادهای است تشکیل شده از والدین یا یکی از آن دو و فرزندان وابسته به آنها که جدا از دیگر بستگان با یکدیگر زندگی میکنند. الگوی خانواده هستهای که اکنون الگوی مسلط خانواده را در جوامع پیشرفته و در حال توسعه تشکیل میدهد، در گذشته نیز یافت میشد ولی جنبه غالبی نداشت و افزون بر آن، فاقد برخی ویژگیهای خانواده هستهای معاصر، مانند تعداد کمتر فرزندان بود.
خانواده گسترده خانوادهای است که در آن بیش از دو نسل از خویشاوندان نزدیک در کنار یکدیگر و در یک خانوار زندگی کنند؛ بدین ترتیب، یک خانواده گستره میتواند شامل فرزندان مجرّد یا متأهل، پدر و مادرها و پدربزرگ و مادر بزگ آنان باشد. هرچند به دلیل تغییرهای اجتماعی و اقتصادی، خانواده گسترده اهمیت و رواج پیشین خود را در بسیاری جوامع از دست داده و حرکتی تدریجی به سوی پذیرش الگوی خانواده هستهای مشاهده میشود؛ اما این به معنای زوال خانواده گسترده نیست؛ چرا که در بسیاری از جوامع دیگر، به ویژه در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و بخشهایی از اروپای شرقی و جنوبی، الگوی مزبور همچنان ادامه دارد.
خانواده تک همسر(monogamy) و چند همسر(polygamy)
الگویی از خانواده که در آن تنها یک زن و یک شوهر با هم زندگی میکنند، تک همسری و الگویی که در آن یک مرد یا یک زن با دو یا چند همسر زندگی میکند، چند همسری نامیده میشود. در همه جوامع بیشتر مردان عملا بیش از یک همسر ندارند و تقریبا همه زنان تنها با یک شوهر ازدواج میکنند؛ زیرا تعداد زن و مرد در همه جوامع تقریبا برابر است. جوامع از این جهت با هم متفاوتند که در بسیاری از آنها چند همسری مجاز شمرده شده است، در حالی که تعدادی دیگر از جوامع تنها الگوی تک همسری را به رسمیت پذیرفتهاند. ادیان ابراهیمی نیز آیین یهود و دین اسلام چند زنی را مجاز میدانند، درحالی که مسیحیت تنها ازدواج یک مرد با یک زن را مشروع میداند.
خانواده ناقص یا تک سرپرست (single parent family)
خانواده تک سرپرست آن است که یکی از دو همسر در اثر مرگ یا طلاق یا به دلایل دیگر حضور ندارد و سرپرستی خانواده تنها برعهده همسر دیگر باقی مانده است. همانگونه که از این عنوان بر میآید، خانواده تک سرپرست مستلزم یک یا چند فرزند وابسته میباشد. حضور زن و شوهر در خانواده به جهت ایفای نقش پدری و مادری، تأثیر بسزایی در رشد سالم شخصیت فرزندان دارد و از لحاظ مدیریت امور خانه نیز این دو مکمل یکدیگرند؛ از این رو فقدان هر یک از آنها میتواند آسیبهای جدّی به خانواده و اعضای آن وارد سازد و در این میان، بیشترین آسیبهای روانی و اقتصادی متوجه کودکان و زنان میباشد. خانوادههایی که سرپرستی آنها برعهده زنان است، مشکلات اقتصادی بیشتری دارند؛ زیرا زنان در بیشتر جوامع با مشکلات اشتغال و کمبود درآمد، روبه رو هستند.
همخانگی یا زندگی مشترک بدون ازدواج
ازدواج پدیدهای است فراگیر که در همه زمانها و مکانها وجود دارد و در همه جوامع تنها راه تشکیل خانواده به شمار میرود. با وجود این، همراه با آزادی وسیع روابط جنسی میان زن و مرد که در دهههای گذشته در جوامع غربی پدید آمده، نوع دیگری از روابط کم و بیش پایدار بین زن و مرد در این جوامع رواج یافت و آن عبارت از همخانگی یا زندگی مشترک یک زن و مرد بدون ازدواج(cohabitation) است. تردیدی نیست که الگوی همخانگی به دلیل مخالفت با اصول مسلّم همه ادیان الهی، از دیدگاه اسلامی نیز هیچگونه مشروعیتی ندارد. این الگو به هیچ روی، برای بروز عواطف اصیل و عمیق بین زن و مرد و پرورش صحیح فرزندان به عنوان اهداف مهم ازدواج، زمینه مناسبی فراهم نمیآورد؛ چرا که بی ثباتی و ناپایداری از ویژگیهای اصلی آن است.
1. وسائل الشیعه، ج14، 22.
2. مطهری؛ 47، 1369.
3. وسائل الشیعه؛ ج14، 65.
4. قصص، 27.